هنگامى که انسان به مرحله بلوغ یعنى نوجوانى و جوانى رسید، به صورت طبیعى هورمونهاى مربوط به جنس مخالف در او ترشح مىشود. این امرى طبیعى است درست مانند تشنگى و گرسنگى که در همه موجودات زنده وجود دارد. غریزه جنسى نیز چنین حالتى دارد و در سنین نوجوانى و جوانى به اوج مىرسد. یکى از پشتوانههاى اساسى و مهم علاقه به جنس مخالف همین غرائز است.بنا بر این اصل این علاقه و کشش به جنس مخالف امری طبیعی است و گناه نیست. اما نکتة مهم این است که این محبت باید فقط در کانون خانواده صرف شود و اگر از این مسیر خارج شود مشکل آفرین خواهد بود.
نکتة دیگر این که علاقه و عشق محصول توجه به کمال است. آدمى زمانى که در چیزى و یا کسى کمالى را مىبیند، به آن علاقهمند مىگردد و اگر کشش به هر دلیل قوى باشد، این علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر مىگردد. اما از آنجا که ادامه رشته محبت گاهی از کنترل عقل و حواس آدمی خارج می شود و حتی گاهی عقل و قوای بدن را بدون اراده تحت الشعاع قرار می دهد. ممکن است خطرآفرین باشد. لذا درباره محبت به جنس مخالف در دوران مجردی و حتی بعد از ازدواج توصیه شده است که به شدت کنترل شده باشد لذا با توجه به شرایط خاص دوران جوانى، طولانى بودن دوران تجردِ غالب جوانان و خطرات جدى تمایلات آشکار و پنهان غرائز نفسانى، لازم است جوانان روابط خود را از نظر کمى و کیفى تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند. قابل توجه این که در دوران نوجوانی و جوانی غرایز بسیار شدید است و حتی گاهی خود را پوشش عواطف و احساسات مخفی می کند و لذا بسیاری از روابط با ظاهر دوستی و عشق شروع شده اما در ادامه بدون هیچ گونه تصمیم قبلی به مسائل دیگر کشیده شده است. از طرفی این روابط اگر حتی در محدودة ابراز عشق و احساسات باشد در زندگی آیندة دو طرف می تواند تاثیر سوء داشته باشد چرا که اگر این رابطه به ازدواج منتهی نشود شخص در زندگی آیندة خود دچار مقایسه بین همسر خود و دوست قبلی می شود و چه بسا ممکن است خصوصیاتی که دوست او داشته و اکنون همسر وی آنها را ندارد او را دچار تردید و دلسردی در زندگی کند.و حتی اگر به ازدواج منتهی شود اعتماد و اطمینان که یکی از ا رکان اصلی زندگی است دچار تزلزل می باشد و زن و مرد نگران این هستند که همسر آنها آیا قبلاً با شخص دیگری رابطه داشته ؟ویا نگران اینکه همسر وی نسبت به او وفادار خواهد ماند و با شخص دیگری رابطه بر قرار خواهد کرد یا نه؟
قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید... «فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان»یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.
در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید «... ولا متخذی اخدان ...»
ارتباط با جنس مخالف موضوعى مهم و حساس است. چنان که گذشت، اگر خطرها و زیانهاى ارتباط، اصل مسأله رابطه با دیگران را مخدوش سازد - از محدوده مجاز و صحیح ارتباط خارج شود و ارزشهاى اخلاقى را زیر پا گذارد - باید جداً از آن پرهیز کرد؛ زیرا شرایط و فضا و نیز محتواى این رابطهها با موازین و آداب اخلاقى و مذهبى سازگار نیست و در اکثر قریب به اتفاق موارد به انتقال پیامهاى احساسى، عاطفى، جنسى و... که ریشه شیطانى دارد، مىانجامد. بنابراین، معیار داورى درباره روابط افراد، به ویژه جنس مخالف، توجه به مقررات وموازین عقلى و شرعى ارتباط است و عقل و شرع نیز با توجه به مضرات و آسیب هائی که این گونه روابط دارد آن را جایز نمی داند.