لطفا بخوانید ببینید برای دوستانتان بهترین هستید....!!!
1 - ایمان و پارسایی
2 - عقل
3 - حریص نبودن به دنیا
4 - اعتدال و میانه روی
5 - آیینه بودن
6 - ادب
لطفا بخوانید ببینید برای دوستانتان بهترین هستید ...؟!
1- ایمان و پارسایی
ایمان و پارسایی از ویژگی های مهم یک دوست است ؛ زیرا انسان موحدی که دین را با جان و وجود پذیرفته و به وجود بهشت و جهنم اعتقاد دارد و از زوال دنیا و بقای جهان آخرت نیز آگاه است ، به خوبی می داند تنها از راه عبودیت و بندگی است که می تواند سعادت دو جهان را کسب نماید.
قرآن شریف در این رابطه آیات گوناگونی دارد که در ضمن آنها ، مردم و مؤمنان را از برقرار کردن پیوند دوستی و مودت با کافران و مشرکان و منافقان بر حذر می دارد.
لا یَتَّخِذِ المُومِنُونَ الکافِرینَ أَولِیاءَ مِن دُونِ المُومِنینَ وَ مَن یَفعَل ذلِکَ فَلَیسَ مِنَ اللهِ فی شَیءٍ اِلا أَن تَتَّقُوا مِنهُم تُقیةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللهُ نَفسَهُ وَ اِلَی اللهِ المَصیر.( سوره آل عمران ، آیه 28 )
افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان ، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند هیچ رابطه ای با خدا ندارد.
در واقع قرآن در اینجا یک درس مهم سیاسی اجتماعی به مسلمانان می دهد و آن این است که هرگز بیگانگان را به عنوان دوست و حامی خود نپذیرید. تاریخچه استعمار گویای آن است که ظالمان استعمارگر همیشه در لباس دوستی و دلسوزی و اظهار محبت ظاهر شده و درنهایت بر آن جامعه تاخته و هر چه بوده به یغما برده اند.
از کجا بفهمیم که شخص با ایمان است؟
راه تشخیص ایمان واقعی در افراد خیلی دشوار نیست. اثر ایمان در گفتار و کردار و رفتار هر مؤمنی نمودار است. صدق ، امانتداری ، وفای به عهد، حسن خُـلق، تقید به واجبات ، پرهیز از محرمات ، همگی از شاخصه های ایمان است که می توان با آزمودن دیگران پی به وجود این صفات در ایشان برد.
عن ابی عبدالله علیه السلام :
اِنَّ اللهَ وَضَعَ الایمانَ عَلی سَبعَةِ أَسهُم عَلَی البِرِّ وَ الصِّدقِ وَ الیَقینِ وَ الِّرضا وَ الوَفاءِ وَ العِلمِ وَ الحِلمِ ثُمَّ قَسَّمَ ذلِکَ بَینَ الناس.
همانا خداوند ایمان را بر هفت سهم نهاده است: نیکی ، راستی ، یقین ، رضا، وفا، علم و حلم ، سپس آن را بین مردم قسمت کرده است.
قال علی علیه السلام :
عَلامَةُ الایمانِ أَن تُوثِرَ الصِّدقَ حَیثُ یَضُرُّکَ عَلَی الکِذبِ حَیثُ یَنفَعُکُ وَ أَلا یَکُونَ فی حَدیثِکَ فَضلٌ عَن عِلمِکَ وَ أَن تَتَّقِی اللهَ فی حَدیثِ غَیرِک.
نشانه ایمان آن است که راستگویی را در جایی که به زیان توست بر دروغ در جایی که به نفع توست مقدم داری و در سخنت چیزی زیاده از عملت نباشد و در هنگام سخن گفتن درباره دیگران تقوا را پیشه خود کنی .
بنابراین ایمان نشانه هایی دارد که در افراد بروز می کند و با شناخت آن علامت ها می توان دریافت که ایمان شخص مورد نظر تا چه اندازه است.
2 - عقل
عقل نیرویی است که انسان به وسیله آن ، حقایق عالم را درک می کند.
از آنجا که عقل ، مشعل فروزان زندگی است و بهروزی و سعادت آدمی در سایه تدبیر و اندیشه است، دین مبین اسلام یکی از شرایط رفاقت و دوستی را مسئله عقل و خرد دانسته و تأکید نموده که با صاحبان عقل و اندیشمندان با وفا همنشینی و معاشرت و دوستی داشته باشید.
امام رضا (ع) می فرماید:
عَلَیکَ أَن تَصحَبَ ذَا العَقلِ فَاِن لَم تَمجِد بِکَرَمِهِ اِنتَفِع بِعَقلِهِ .
سعی کن با انسان عاقل دوستی نمایی تا اگر از کرم و بخشش آن نتوانی استفاده کنی ، از عقلش بهره ببری .
امام علی (ع) نیز می فرماید:
صُحبَةُ الوَلِیِّ اللَّبیبِ حَیاةُ الرُّوح.
همنشینی با دوست دانا سبب زنده بودن روح است.
اما رفیق ناشایست و دوست جاهل همچون زهری است که وجودش هر لحظه جسم و جان را آزار می رساند. در روایات اسلامی به شدت از دوستی با رفقای جاهل و بی خرد نهی شده است.
از امام صادق (ع) روایت شده است که :
مَن لَم یَجتَنِب مُصاحَبَةَ الاَحمَقِ یُوشِکُ أَن یَتَخَلََّقَ بِأَخلاقِه.
کسی که از رفاقت و همنشینی با احمق پرهیز نکند، تحت تأثیر کارهای احمقانه وی واقع می شود و زود به اخلاق ناپسندش متخلق می گردد.
3 - حریص نبودن به دنیا
برخی به اشتباه چنین پنداشته اند که دنیا به کلی ناپسند و مذموم است. اما نخست باید دید منظور از دنیا چیست و چه بخشی از آن پسندیده و کدام قسمت آن مذموم است؟ و چرا؟
حقیقت امر این است که اگر منظور از دنیا ، این جهان مادی و به اصطلاح همین سرای طبیعت است؛ به تأکید باید گفت دنیا به خودی خود نه تنها بد نیست بلکه به فرموده پیامبر گرامی اسلام مزرعه آخرت است. دنیا بستر خوبی برای تحصیل کمال و رسیدن انسان به مقامات بلند انسانیت است.
اما آنچه در مذمت دنیا آمده ، در واقع درباره دنیایی است بی هدف و بی نتیجه ، و یا دنیایی که خودش هدف آدمی قرار گیرد .
لاخَیرَ فی دُنیا لا تَدَبُّرَ فیها .
دنیایی که در آن فکر و اندیشه نباشد و هدف والایی از آن تعقیب نشود ، خیری در آن نیست.
قرآن کریم می فرماید:
وَ مَا الحَیوةُ الدُّنیا اِلاّ مَتاعُ الغُروُر ( سوره آل عمران ، آیه 185 )
مفهوم این سخن قرآنی این است که دنیا وسیله و ابزاری برای فریب کاری خود و دیگران است. از طرفی از آنجا که دوستی های شایسته به دنیا محدود نمی شود و ارزش و نتیجه نهایی دوستی برا ی مؤمنان در آخرت گرفته می شود لذا برادران مؤمن باید دوستانی را برای خود انتخاب کنند که حریص به دنیا نباشند.
روشن است کسانی که حریص به دنیا باشند و بالاترین آرزوی شان رسیدن به امور دنیوی باشد بالاخره در جایی که ادامه دوستی با منافع دنیوی آنها منافات داشته باشد از دوستی دست برداشته و ما را رها می کنند. اینان در طلب دنیا حد و مرزی نمی شناسند؛ همان گونه که در حدیث شریف آمده است:
مَنهُومانِ لا یَشبَعانِ طالِبُ عِلمٍ وََ طالِبُ دُنیا .
دو کس سیری ندارند: طالب علم ، و طالب دنیا.
بی اعتنایی به دنیا
توجه به دنیا چه در قالب کسب مقامات و مراتب و درجات عالیه ی دنیا و چه در شکل ثروت اندوزی و رفاه طلبی و دوستی زر و زیور بستگی به مراتب ایمان هر شخصی دارد. یعنی به هر انداره که انسان از ایمان بالاتری برخوردار باشد نسبت به جاه و مقام دنیا و زراندوزی بی اعتناتر و دنیا در چشم او حقیرتر خواهد بود و تنها در حد وظیفه و انجام مسئولیت به آن می پردازد.
انسان مؤمن گرچه از نعمت های خدادادی و مواهب الهی که از راه حلال به دست آمده باشد در حد ضرورت بهره برداری می کند و شکر آنها را نیز با استفاده درست از آنها به جا می آورد اما همواره در نظر او، ماوراء طبیعت و کسب معارف دینی و خودشناسی بزرگتر و ارزشمندتر از آن است که زخارف ( چیزهای بی ارزش ) دنیا توجه وی را از آن منحرف و به سوی خود جلب کند.
4 - اعتدال و میانه روی
آیا هرگز به این نکته فکر کرده اید که چرا میانه روی در زندگی ما کمتر به چشم می خورد؟ متأسفانه باید گفت که در قشر وسیعی از جامعه، خصوصاً در میان جوانان معمولاً احساسات و عواطف تعیین کننده ترین عامل در شکل گیری نحوه رفتار فرد هستند. بر همین اساس آنان در بسیاری از مسائل اجتماعی و از جمله در دوست یابی دستخوش احساسات شده و عواطف ، حاکم بر عقل آنان می گردد؛ در نتیجه از مرز اعتدال و میانه روی خارج شده و در دوستی دچار تفریط و افراط می شوند. اسلام توصیه می کند که در دوستی و رفاقت با دیگران نه آن چنان باشیم که همچون بیگانگان با یکدیگر رفتار کنیم و خود را نسبت به آداب و حقوق دوستی بی اعتنا نشان دهیم و نه آن چنان که تمام اسرار زندگی خود و خانواده خود را برای آنان نمایان کنیم بلکه می باید در دوستی ها از روش افراط و تفریط بپرهیزیم؛ چنان که پیامبر اسلام فرمود:
أَحبـِب حَبیبَکَ هَوناً ما عَسی أَن یَکُونَ بَغیضُکَ یَوماً ما وَ أَبغِض بَغیضَکَ هَوناً ما عَسی أَن یَکُونَ حَبیبَکَ یَوماً ما .دوست خود را در حد اعتدال دوست بدار چرا که ممکن است روزی دشمنت شود و نیز دشمنت را در همین حد دشمن بدار زیرا ممکن است روزی دوستت شود.
و امیرمؤمنان (ع) هم چنین فرمود: اگر خواستی پیوند برادری و رفاقت را ببری جای دوستی برایش باقی گذار که اگر روزی خواستی بازگردد و بار دیگر با تو دوست شود، بتواند چنین کند.
بنابراین انسان خردمند در عین حال که با دوستان در کمال دوستی و گرمی و مهربانی است و آنان را همچون برادر خود دانسته و نسبت به تمامی حقوق و آداب دوستی پای بند است اما هرگز از مرز اعتدال خارج نمی شود و مسائل درونی ، شخصی و خانوادگی اسرار زندگی خود را نگه می دارد؛ و به قول " سعدی " "رازی که نهان خواهی ، با کس در میان منه گر چه دوست مخلص باشد، که آن دوست را نیز دوستان مخلص باشد".
5 - آیینه بودن
یکی از ویژگی های دوستان با وفا و صمیمی آن است که در سلوک و معاشرت با یکدیگر آن چنان از نظر روحی به یکدیگر نزدیک هستند که حتی کمترین و ظریف ترین نکات مثبت و منفی وجود هر یک ، از دید طرف مقابل پنهان نمی ماند و در یک کلام همچون آیینه ای برای دوست خود می باشد. چه زیبا فرمود پیامبر خدا که :
أَلمُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِن
مؤمن آیینه برادر مؤمنش می باشد.
دوست واقعی ، صفات پسندیده دوست خود را به دیده قبول می نگرد و او را نسبت به آنها کاملاً تشویق می کند و با تدبیر خود او را یار و مددکار است تا روز به روز در آن خصلت های نیکو بهتر و موفق تر باشد و در مقابل اگر کوچکترین لغزش و خطایی در وجود دوست خود ببیند مثل آن است که این نقطه را در آیینه ای شفاف دیده باشد، بلافاصله آن را به وی تذکر می دهد و در صدد مخفی نمودن آن از دیگران و زدودن آن عیب بر می آید. امام صادق ( ع ) می فرماید:
أَحَبُّ الناسِ اِلَیَّ مَن أَهدی اِلَیَّ عُیُوبی
بهترین دوستان من کسانی هستند که عیوب مرا به من تذکر دهند.
و نیز حسن بن علی ( ع ) می فرماید:
مَن أَحَبَّکَ نَهاکَ وَمَن أَبغَضَکَ أَغراکَ
دوست واقعی تو کسی است که تو را از بدی ها باز دارد و دشمنت کسی است که تو را به بدی ها و شرارت تحریک کند.
یکی از دستورالعمل هایی که ارباب معرفت و اساتید اخلاق برای سالکان طریق الی الله صادر می کنند و آن را یکی از عناصر مهم سلوک می شمارند آن است که انسان رفیقی همراه و همفکر و هم سلوک داشته باشد که در مسیر حق یکدیگر را یاری کنند، عیوب همدیگر را ببینند و به هم تذکر دهند. زیرا انسان در بسیاری از مواقع از بعضی حرکات و سکنات خود غافل است و گاه سالهای طولانی می گذرد بدون آنکه به آن توجه کند. البته شایسته است که در چنین مواقعی طرف مقابل نیز در برابر اطلاع از عیب و خطای خود ، آن را به عنوان بهترین هدیه از دوست خود بپذیرید.
6 - ادب
ادب ، رفتاری است پسندیده که عقل ، انجام آن را مورد ستایش قرار می دهد. ادب نشانه عقل آدمی و علامت شخصیت هر فرد است. انسان هر اندازه مؤدب تر باشد، از شخصیت بالاتری برخوردار است چرا که گفته اند:
حُسنُ الاَدَبِ زِینةُ العَقل
مکتب انسان ساز اسلام به مسئله " ادب" اهمیت فراوانی داده و رمز موفقیت هر فرد، خانواده و جامعه را در آن می داند.
امام علی (ع) می فرماید:
اِنَّ رَسولَ اللهِ أَدَّبَهُ اللهُ وَ هُوَ أدَّبَنی وَ أُؤَدِّبُ المُومِنینَ وَ أُورِثُ الاَدَبَ المُکَرَّمین
خداوند پیامبرش را مؤدب گرداند و او هم مرا، و من هم مؤمنان را مؤدب خواهم ساخت و روش زندگی و ادب انسانهای پاک و مقرب درگاه الهی را برای آنان به ارث خواهم گذاشت.
جامعه ای از سلامت اخلاقی و رشد و تعالی برخوردار است که جامعه ای مؤدب باشد و بهترین و مطمئن ترین راه برای رسیدن به گوهر ادب، قرار گرفتن در سایه پیروی از احکام نورانی اسلام و رهنمودهای ائمه هدی (ع) است و در این حدیث شریف که از اولین امام معصوم (ع) به ما رسیده است، آن حضرت یکی از وظائف خود را مؤدب ساختن مردم و جامعه دانسته است. جا دارد که مسئولان ، زمامداران امور و مراکز فرهنگی از این پیام نورانی امام علی (ع) درس بگیرند و ترویج و اشاعه ادب الهی را در جامعه از وظایف اصلی خود بدانند و حرمت ادب را گرامی دارند که پیامبر خدا فرمود : حرمت ادب را رعایت کن و به آن وفادار باش.
با عنایت به آنچه در شرایط دوستان از عقل و ایمان و صداقت و .... بیان کردیم، طبیعی است که دوستان شایسته باید از اخلاق حسنه و ادب بالایی برخوردار باشند. با رعایت ادب ، محبت میان دوستان افزایش یافته و به دنبال آثار مثبت فردی ، اثرات ارزشمندی نیز از خود در جامعه بر جای خواهد گذاشت.
مرحوم آیت الله بهاءالدینی در وصف ادب امام نسبت به دوستان چنین می گوید: امام خمینی در جلساتی که با دوستانش داشت همیشه دوستانش را جلو می انداخت و خودش به دنبال آنها می آمد. ایشان به این شیوه از دوستانش تجلیل می کرد. از خصوصیات امام این بود که وقتی با شاگردانش جلسه داشت، مسئله شاگرد و استادی در کار نبود. ایشان با شاگردان نشست و برخاست می کرد و حتی گاهی ریاست جلسه با یکی از شاگردان خودش بود. بزرگی روح امام تا این حد بود.در اینجا یادآوری یک نکته ضروری است. متأسفانه اندیشه ای غلط و خیالی باطل در میان گروه زیادی از افراد جامعه رواج دارد و آن این که آداب خرافی و دست و پاگیر و تملق گویی های بی اساس و قید و بندهای بی مورد را نشانه ادب می دانند. حال آنکه اینان سخت در اشتباه هستند و چه بسا که در این ارتباط ناخودآگاه به کجرویهایی هم کشیده می شوند؛ زیرا ادب همان گونه که پیش از این یادآور شدیم، رفتار پسندیده ای است که مورد ستایش عقلا قرار گیرد. ادب در مقابل دوستان و جامعه عبارت از اعمال و رفتار و کردار و گفتار صحیح و پسندیده بر پایه اخلاق حسنه و احترام متقابل و خالی از هرگونه چاپلوسی و یا بدزبانی است. ادب در مقابل خدا و رسول و اهل بیت و یا پدر و مادر عبارت از اطاعت و فرمانبرداری همراه با احترام خاص است.