هنگامى که انسان به مرحله بلوغ یعنى نوجوانى و جوانى رسید، به صورت طبیعى هورمونهاى مربوط به جنس مخالف در او ترشح مىشود. این امرى طبیعى است درست مانند تشنگى و گرسنگى که در همه موجودات زنده وجود دارد. غریزه جنسى نیز چنین حالتى دارد و در سنین نوجوانى و جوانى به اوج مىرسد. یکى از پشتوانههاى اساسى و مهم علاقه به جنس مخالف همین غرائز است.بنا بر این اصل این علاقه و کشش به جنس مخالف امری طبیعی است و گناه نیست. اما نکتة مهم این است که این محبت باید فقط در کانون خانواده صرف شود و اگر از این مسیر خارج شود مشکل آفرین خواهد بود.
چرا فقط پسرها به خواستگاری دخترها می روند چه اشکالی دارد در مواردی که دختر کسی را برای همسری خود شایسته می بیند دختر در خواست خواستگاری کند ؟
آنچه در فرآیند خواستگاری رخ می دهد این است که از طرف خانواده پسر یا از طرف خود پسر به خواستگاری دختر می روند یعنی در واقع پیشنهاد ازدواج با دختر را مطرح می کنند و دختر حق دارد انتخاب کند و جواب مثبت دهد و همچنین حق دارد رد کند و جواب منفی بدهد. اما این که فرمودید آیا دختران نیز می توانند از همسر مورد علاقه خود خواستگاری کند این یک مسأله فرهنگی است نه یک مسأله شرعی و قانونی و حقوقی.
زیرا غرایز جنسی و فشارهای روحی و احساس تنهائی و بیهودگی و نداشتن پناهگاه و عدم احساس مسئولیت اجتماعی و دیگر زیانهای مجرد بودن ، به ریشه و اساس ایمان لطمه می زند و آن را متزلزل می کند . اما در اثر ازدواج و تشکیل کانون خانواده و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و محبوب و همدم و دلسوز ، هم غریزة جنسی کنترل می شود و هم آرامش روحی به وجود می آید و هم توکل انسان به خدا بیشتر می شود از حالت پریشانی و بی پناهی خارج می شود ، احساس امنیت و شخصیت می کند ، چشم و فکرش از جاهای دیگر کنده و به همسرش متوجه می گردد و...و در نتیجه به خداوند تقرب بیشتری پیدا می کند و لطف خداوند بیشتر شامل حالش می شود و ایمانش تقویت و کامل می گردد.
رفاقت معمولی و پاک ، دور از مسائل جنسی اشکالی دارد؟
در جـوانی غرایـز جنسی و احساسات حاکم بر دوستی ها و تصمیم گیری هـای جـوان اسـت؛ کارن هـورنـای درکتاب «عصبانی های عصر ما» می گوید:« ارتبـاط زیادی بین محبت وتمایلات جنسی ملاحظـه می کنیم, مثلا ًبسیـاری از تمایلات جنسی اولش با مهربانی و دوستی صاف و ساده شروع می شود و گاهی هم شخص ممکن است دارای تمایلات جنسی باشد وآنرا با مهرورزی اشتباه کند.چنانکه کشمکش های جنسی هم ممکن است کم کم مبدل به احساسات محبت آمیز گردد.»
چه راهکارهائی برای حجاب دخترانمان پیشنهاد می کنید ؟
پاسخ :
تربیت دینی و ایجاد علاقه در فرزندان برای عمل به دستورات خداوند مخصوصا حجاب باید در کودکی آغاز شود و اگر والدین سنجیده عمل کنند، فرزند در عمل به وظایف دینی کوتاهی نمیکند. توجه داشته باشید که برای علاقه مند ساختن فرزندتان هرگز از زور استفاده نکنید، زیرا استفاده از زور برای آموزش مبانی دینی خاطره ناخوشی را برایش ایجاد میکند و او را تازه از حجاب دور میکند.
لذا برای علاقه مند ساختن فرزندتان به پوشش مناسب، از روش های ذیل استفاده کنید:
1)روش الگوئی: در مرحله اول خودتان در این مسئله (حجاب) الگوی خوبی باشید.
2)ارائه آثار حجاب: به گونه ای با فرزندتان برخورد کنید که آثار حجاب را در شما ببیند" توجه داشته باشید که داشتن حجاب اگر مرتکب گناه {غیبت،دروغ،تهمت و...} شدید یا برخورد نادرستی {کتک،بی حرکتی،فریاد و...} انجام دادید مسئله حجاب برای فرزند شما مطلوب نخواهد بود.
3)تهیه الگوی مناسب: سعی کنید بهترین الگوئی که متعهد به حجاب است برای فرزندتان انتخاب کنید.
4)رابطه بادوست محجبه: ارتباط فرزند شما با همسالان و دوستان با حجاب در مدرسه و مهمانی و... علاقه آن را زیاد میکند.
5)آموزش فلسفه حجاب: در بهترین زمان و مکان با بهترین روش این مسئله را برای فرزندتان بیان کنید، به او بگوئید چون دختر موجودی ارزشمند است باید پوشیده باشد همانگونه که اشیاء قیمتی در گاوصندوق نگهداری میشود و همچنین خداوند قلب را در سینه و مغز را در کاسه سر قرار داده است . دختر موجود لطیفی است پس باید مانند گل در گلخانه محافظت شود. اگر فرزند شما با توجه به خصوصیات شخصی یا ... مقاومت نشان داد ، از راه های غیر مستقیم (کتاب،هدیه و..) استفاده کنید.
6)دقت در انتخاب مدرسه: با توجه به تاثیر زیاد و جدی فضای مدرسه و متأسفانه بد حجابی همسالان فرزندتان در مدرسه یا حتی مکانهای آموزشی دیگر یا جمع های تفریحی مواظب باشید بهترین مکان را انتخاب کنید.
آیا لازم است زن و شوهر، رازهای قبلی زندگی خصوصی خود را به یکدیگر بگویند ؟
پاسخ :
سکوت!
گفتن راز ها با اینکه با هم صادق باشیم و در زندگی یکرنگی داشته باشیم کار درستی نیست و باید توجه داشته باشیم که محرم راز و اسرار ما فقط باید دل خود ما باشد: {{حق کل سر ان یصان}} حق راز اینست که محفوظ بماند"
نگفتن راز های گذشته ی قبل از ازدواج دلائلی هم دارد از جمله:
1)فکر و خیال، و آرامش همسرتان را می گیرد.
2) اعتمادش به شما سلب می شود و گمان می کند که هوز همه واقعیت را به او نگفته ای.
3)خودتان دلشوره دارید که نکنه رازتان به دیگران فاش شود ، که اگر این کار رابکند دیگر راز نیست چون اگر سری از 2نفر تجاوز کرد عمومی میشود.
لذا همیشه توصیه کردم ومی کنم که اصلا به هیچ وجه اسرار یا اتفاقات خصوصی دوران قبل از ازدواج خود را باز گو نکنید.
در هنگام شروع زندگی مشترک باید مراقب آسیب ها وآفت های زیر باشید:
1) ذهنیت نادرست درباره مادر زن ومادر شوهر بخصوص تازه عروس ها باید مواظب ذهنیتشان نسبت به مادر شوهر باشند.
2) یادآوری و گفتن خاطرات تلخ دوران عقد ودرصدد انتقام گرفتن از محدودیت ها بخصوص محدودیت ها از طرف پدر زن وبرخورد های نادرست مادرشوهر در مورد جهیزیه که ر این موقعیت ها بهترین فرصت است برای شیطان تا آرامش زندگی را از انسان سلب کند.