ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیــده ، تا دل گــردد آزاد
دانشجوی ارجمند؛ از حُسن اعتماد شما و اینکه چنین مسأله مهمی از زندگیتان را با ما در میان گذاردید، مسروریم. خوشحالیم که میتوانیم با شما گفتگو کنیم و درباره سؤالی که مطرح کردهاید، در حد توان، راهنماییتان نماییم.
برادر گرامی در مورد صلاحیت این دختر برای ازدواج و دارا بودن معیارها و ملاک های همسر مناسب چیزی نمی گوییم بلکه فقط توجه شما را به متن زیر جلب می کنیم و تشخیص این مطلب را به عهده خودتان می گذاریم.
« یک سال قبل با دختر خانمی آشنا شدم که به مغازه ام رفت و آمد داشت. او با بازی چشمانش دلم را ربود و من شیفته و خاطر خواهش شدم.
من از خانواده ام خواستم هرچه زودتر به خواستگاری او بروند. پدر و مادرم از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدند، اما آنها پس از انجام تحقیقات از محل زندگی دختر مورد علاقه ام مخالفت شدید خود را با این ازدواج اعلام کردند.
این مسئله با مقاومت لجوجانه ای که من نشان دادم باعث شد تا اختلافات شدیدی در خانواده ما به وجود بیاید.
از آن جا که او هر روز به دیدنم می آمد و می گفت اگر دیر بجنبم با فرد دیگری ازدواج خواهد کرد، دچار افسردگی شدیدی شدم و دست به خودکشی زدم.
من چند ثانیه بیشتر تا مرگ فاصله نداشتم، که نجاتم دادند و فرصت دوباره ای برای زندگی یافتم. در این شرایط خانواده ام به ناچار با این ازدواج موافقت کردند و من و سولماز پای سفره عقد نشستیم. ما با هم نامزد شدیم و چون خیلی عجله داشتم زندگی مشترک خود را آغاز کردیم. اما از همان روز اول زندگی متوجه حرکات و رفتار مشکوک همسرم شدم. او هر روز بدون اجازه من از خانه بیرون می رود و تلفن های مشکوک دارد.
حدود ۲هفته قبل تعقیبش کردم و با چشمان خودم دیدم که سوار موتورسیکلت مردی غریبه شد و با هم رفتند. موضوع را پیگیری کردم و تا الان متوجه شده ام او با چند پسر دیگر نیز رابطه دارد و حالا می فهمم وقتی که پدر و مادرم گفتند این دختر اصالت خانوادگی و فرهنگی ندارد منظورشان چه بوده است. من به خاطر او، احترام پدر و مادرم را زیر پا گذاشتم و حتی دست به خودکشی زدم، اما پس از گذشت ۳ ماه فهمیدم چه اشتباه بزرگی کرده ام و ای کاش به حرف های دلسوزانه پدر و مادرم گوش می دادم. حالا می خواهم همسرم را طلاق بدهم و از او بدم می آید.»
اکنون از شما می پرسیم : دختری که قبل از شما با پسر دیگری دوست بوده، و اکنون نیز با پسران زیادی حرف می زند و حتی با دوستان نزدیک خود شما رابطه دارد لایق دوست داشتن است؟ آیا می تواند همسر خوب و شایسته ای برای شما و مادر خوبی برای فرزندانتان باشد؟
به نظر می رسد شما خودتان هم به پاسخ این سوالات رسیده اید و می دانید او لایق همسری نیست. پذیرش این مسئله کمک بزرگی به شما برای فراموش کردن او خواهد کرد. لذا برای کمک به شما برای برون رفت از موقعیتی که در آن هستید مطالب زیر را تقدیمتان می کنیم :
1. باید قبول کنید که فراموش کردن فردی که انسان به او علاقه دارد و دائم یاد او در ذهنش تداعی می شود، کاری سخت و دشوار است. انسان مثل کامپیوتر یا آدم آهنی نیست که با تغییر یک برنامه، رفتارش تغییر کند. انسان موجودی است پر از عواطف و احساسات، و همین احساسات و عواطف هستند که گاهی اوقات او را در تصمیم گیری ها و اجرای برنامه هایش با مشکل مواجه می سازند. بسیاری از اوقات فرد از لحاظ عقلی و منطقی به تصمیمی می رسد، ولی به راحتی نمی تواند آن تصمیم را عملی کند. شما الآن خودتان به این نتیجه رسیده اید که باید این فرد را فراموش کنید؛ اما اجرای این تصمیم برایتان مشکل است؛ ولی مطمئن باشید که این کار شدنی است و هرگز غیر ممکن نیست. گمان نکنید که در صورت فراموشی او دنیا به آخر می رسد. طبیعتاً در مدتی هم که او را فراموش کنید، کاملاً بر خودتان و فکر و ذهنتان مسلط میشوید و بهتر میتوانید در مورد آینده تان تصمیم بگیرید. البته انجام کارهای مهم و بزرگ بدون تحمل سختیها و مشکلات امکانپذیر نیست، اما دیری نمیپاید که شهد شیرین پیروزی و موفقیت، خستگی را از تن انسان بیرون میکند.
2. فراموشی فردی که چند ماه به او علاقه داشته اید و دائماً فکر و ذکرتان یاد او بوده است، نیاز به زمان دارد. نباید از خودتان انتظار داشته باشید به راحتی بتوانید یاد او را از صفحه ذهنتان پاک کنید. چه بسا حداقل همین میزان زمان لازم باشد که بتوانید به طور کل او را فراموش کنید. پس عجله نکنید و مأیوس هم نشوید. یکی از مصادیق صبر و شکیبایی، صبر در سختی هاست. پس بر خودتان مسلط باشید و باور داشته باشید که با توکل بر خدا می توانید این راه را طی کنید.
این مسیر را از توصیه هاى زیر تعقیب نمایید :
1- سعی کنید هیچ آثاری از ایشان را جلوی دید خود نداشته باشید مانند عکس، شماره تلفن و یادگاری ها و... ، آنها را محو کنید. همچنین سعی کنید از حضور در مکان هایی که احتمال برخورد با او را دارید خودداری کنید. مثلا سعی کنید درسهای ترم آینده تان را به گونه ای انتخاب کنید که کمتر با او همکلاس شوید.
2- افرادی که در وضعیت شما قرار دارند به هیچ وجه نقاط منفی و بدی ها و آسیب هایی که از طرف مقابل متحمل شدند را نمی بینند و به همین دلیل علاقه و وابستگی آنها ثابت می ماند. شما لیستی از نقاط منفی ایشان و مشکلاتی که الآن و بعد از ازدواج با ایشان برای شما ایجاد خواهد کرد را بنویسید و هر روز مرور کنید تا نگرشتان نسبت به ایشان منطقی تر شده و احساس ناراحتی و یا به عبارتی تنفر از ایشان ایجاد شود.
3- درباره امتیازات این جدایی و خوبی های جدا شدن از ایشان نیز با خود فکر کنید و سعی کنید با خوشحالی از اینکه با ایشان ازدواج نکرده اید مطالبی را یادداشت کنید.
4 - انجام کارهایی مانند ورزش های دسته جمعی، تعاملات اجتماعی، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند.
5- هنگام هجوم افکار و تصاویر ایشان به ذهن، بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و یا توجه و تمرکزتان را به چیزی جلب کنید. مثلا با قطع کردن افکار، مشغول گفتگو با فرد دیگری شوید، با عجله آن مکان را ترک کنید، با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه و حتی نوع لباس های مجریان و بازیگران و اسامی آنها کنید.
6- ساعات و لحظاتی که شما ارتباط داشته اید بسیار وسوسه برانگیز خواهند بود؛ مانند معتادی که ترک کرده اما مکان و زمان های مصرف در روزهای اولیه برای او وسوسه انگیز بوده و ممکن است رفتاری مانند عصبانی شدن و تحریک پذیری و یا رفتن به طرف مصرف زیاد باشد. بنابراین شما نیز باید با تغییر موقعیت فیزیکی و سرگرم شدن به یک کاری که عمداً در این ساعات در نظر خواهید گرفت و با آرام سازی ذهنی سعی می کنید با این وسوسه ها مبارزه کنید.
7- از آنجا که تألیف قلوب به دست خداوند است و گاه آدمى بدون دلیل از دیدن کسى احساس خوشحالى مىکند و یا ناخرسند است، لذا از حضرت حق جل جلاله کمک بگیرید و دعا کنید تا محبت آن دختر را از دل شما خارج و در عوض فردى بهتر و شایسته تر از او را نصیب شما فرماید و یقین داشته باشید که خداوند در این کار شما را یارى کرده و دعاى شما را اجابت مى فرماید. تنها کافى است شما از عمق دل این خواسته را از او بخواهید و حداقل چندین مرتبه و به ویژه در مواقع حساس و اجابت دعا این خواسته را از خداوند متعال بخواهید.
8- برادر محترم قبل از آن که اسیر عشق کسى شوید خوب است به یک عشق آگاهانه اقدام کنید تا چراغ همیشگی زندگى شما باشد. براى این کار ابتدا با توجه به معیارهای یک همسر مناسب( که در صورت تمایل می توانید آنها را در مکاتبات بعدی از ما بخواهید) شرایط یک همسر ایده آل را براى خود لیست کنید و آنگاه براساس شرایط مذبور فرد مورد نظر خود را جستجو کنید تا به فرد مورد نظر رسیده و عشق عاقلانه در دل شما لانه کند. اگر چنین عمل نمایید به یقین خواهید فهمید که فردى که شما خواهان او بودید، همسر ایده آل شما نخواهد بود چون او دارای شرایط لازم برای یک همسر مناسب نبوده است. حال که وى فردى نیست تا تمام شرایط همسر ایده آل شما را داشته باشد، با بزرگ و مهم تلقى نمودن آن شرایط، وى را از نظر خود ساقط ساخته و با تلقین، او را فردى نالایق تلقى کنید و با تکرار این حالت و صفات ناپسند، خاطر خود را از وجود او پاک کرده و اندک اندک دل خود را از محبت او عارى مى سازید. البته باید با تکرار و تمرین این کار را دنبال کنید تا به نتیجه برسید.
9- روابط اجتماعی و دوستانه بیشتری با همسن و سالان و پسران همکلاس خود برقرار کنید.
10- حتی المقدور از تنها بودن در مکانی برای مدت زیاد اجتناب کنید تا فکر وی به ذهن شما وارد نشود.
11- حتیالمقدور بیکار نباشید و اوقات فراغت خود را با فعالیتهای مختلف به خصوص فعالیتهای دسته جمعی پر کنید.
12- به امور مذهبی و عبادات به ویژه نماز اول وقت اهتمام بیشتری نشان دهید.
13- هر روز حداقل ده دقیقه قرآن (با توجه به معنا و ترجمه آن) تلاوت کنید.
14- با افراد مومن، موفق، با نشاط و اهل کار و فعالیت طرح دوستی بریزید که نقش بسیار زیادی در تقویت ایمان و اراده شما دارند.
15- مراقب نگاهتان باشید.
16- آنگاه که او یا کسی را دیدید که دل شما را لرزاند بگویید: «یا خَیرَ حَبیبٍ و محبوبٍ، صلّ علی محمد و آل محمد»
17- توکل به خدا و توسل به ائمۀ اطهار (علیهم السلام) را فراموش نکنید.
برادر گرامی؛ یگانه راهی که انسان ها را به مقصد بلند موفقیتهای مادی و معنوی خواهد رساند، عمل به آموزههای دین و عقل پاک است.
موفق باشید ...
در موقع خواستگاری دختر و پسر درباره ی چه مسائلی باید از یکدیگر سوال کنند؟
پرسش و پاسخ، حتی المقدور به صورت حضوری انجام پذیرد، زیرا اولاً میزان شناخت شما را وسیعتر نموده و ثانیاً احتمال دخالت احساسات را به حداقل می رساند. همچنین برای اینکه شناخت شما از طرف مقابلتان دقیق و شفاف باشد، سعی نمایید پرسشها و پاسخها را کاملاً به صورت رسمی و خالی از هرگونه عبارات عاطفی مطرح نمایید.
امام راحل در سال 1312 شمسی که عازم سفر حج بودند، در بیروت نامهای محبتآمیز برای همسر باوفای خویش نوشتند که نشانگر علاقه وافر ایشان به همسرش مرحومه خدیجه ثقفـی میباشد.
تصدقت شوم ، الهی قربانت بروم ، در این مدت که مبتلا به جدایی از آن نور چشم عزیز و رقت قلبم گردیده ام ، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه ی قلبم منقوش است . عزیزم امیدوارم خدا شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند . حال من با هر شدتی که باشد می گذرد ولی به حمدلله هر چه پیش آمده خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم . حقیقتا جای شما خالی است . فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد . صد حیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظره ی عالی به دل بچسبد . در هر حال امشب شب دوم است که منتظر کشتی هستیم . از قرار معلوم یک کشتی فردا حرکت میکند ولی ما که قدری دیر رسیدیم ، باید منتظر کشتی دیگر باشیم . عجالتاً تکلیف معلوم نیست . امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم که همه ی حجاج را به اتمام عمل موفق کند . از این حیث قدری نگران هستم ولی از حیث مزاج بحمدلله به سلامت بلکه مزاجم مستقیم تر و بهتر است . خیلی سفر خوبی است . جای شما خیلی خیلی خالی است . دلم برای پسرت سید مصطفی قدری تنگ شده است . امید است که هر دو به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشید . ایام عمر و عزت مستدام . تصدقت ، قربانت روح الله .
پسری هستم 22 ساله و 4 سال است با دختری رابطه دوستی دارم. علاقه زیادی به همدیگر داریم ولی 1 سال است بخاطر خواهرش که آدم پایبندی نیست، شک دارم که نکند وی هم مانند خواهرش باشد.
پاسخ :
لازم می دانم در این خصوص قدری بی پرده و شفاف با شما صحبت کنم!
ایجاد چنین ارتباطی از اساس کار غلط و اشتباهی است که باید هرچه زودتر به آن خاتمه دهید؛ چرا که به نفع شما نیست و آسیب هایی را به روان شما وارد خواهد کرد.
طبیعی است همان گونه که شما در انتخاب راه و مسیر مختار هستید، ایشان نیز به عنوان یک انسان مستقل، اختیار دارند مسیر خویش را مشخص کنند. نگرانی شما زمانی معنا پیدا می کند که شما نسبت به ایشان حقی مانند همسری داشته باشید و نه دوستی! روشن است مادامی که میان دو فرد رابطه دوستی برقرار باشد، هر یک از طرفین می توانند از ادامه راه منصرف شده و راه و فرد دیگری را برای آینده خود گزینش نمایند.
اینکه خواهر ایشان از نظر شما پایبندی ندارند، موضوع بحث ما نیست. اما آیا می توانیم بگوییم ایشان که وارد چنین ارتباطی با شما شده اند فرد پایبندی هستند؟ به هر حال باید تعریف و معیار شما برای پایبندی و عدم پایبندی روشن و مشخص باشد.
دوست گرامی؛
توجه داشته باشید، دوره نوجوانی و همچنین ارتباطها و تصمیماتی که در این دوره اتخاذ می شود، دارای ثبات و پایداری نیست. لذا نباید برای آینده خود روی چنین ارتباطی حساب باز کنید. ضمن اینکه اگر قصد شما ازدواج با چنین فردی است، به نظر می رسد چنین تصمیمی با توجه به شرایط شما، کار درستی نیست. زیرا برخی از مردان که با دوست خود ازدواج می کنند، بعد از ازدواج نسبت به همسر خود دچار سوء ظن و بدبینی می شوند که این بدبینی پایه های زندگی مشترک را ویران می سازد. حال شما این افراد که بعد از ازدواج دچار بدبینی می شوند را با خود مقایسه کنید که قبل از ازدواج دچار بدبینی شده اید.
لذا به طور کلی باید گفت:
1- اگر قصد ازدواج با ایشان را ندارید، وجهی برای نگرانی شما از پایبندی و عدم پایبندی ایشان وجود ندارد. ضمن اینکه سلامت اخلاقی و روانی شما ایجاب می کند از ادامه جنین ارتباطی به طور جدی خودداری نمایید.
2- اگر قصد ازدواج با ایشان را دارید، بنابر توضیحات فوق چنین ازدواجی به صلاح شما نیست. چرا که گفته شد برخی مردان با اینکه قبل از ازدواج به همسر خود اطمینان داشته اند، بعد از ازدواج به خاطر دوستی با همسرشان، نسبت به او دچار بدبینی می شوند، حال وضع شما چگونه خواهد بود در شرایطی که قبل از ازدواج نسبت به ایشان بدبین شده اید؟
پس در هر دو صورت، چنین ارتباطی به صلاح و خیر شما نیست!
موفق باشید...
1) کتاب زن آنگونه که باید باشد : نوشته استاد اصغر طاهر زاده
2) تربیت فرزند در اسلام : نوشته حضرت آیت الله مظاهری(حفظه الله)
3) ازدواج در اسلام : نوشته حضرت آیت الله مشکینی(ره)
4) راز های ارتباط با جنس مخالف : نوشته حجت الاسلام مسلم داودی نژاد
5) نسیم مهر(3جلد برای تربیت فرزند) : حجت الاسلام حسین دهنوی
6) گلبرگ زندگی(گفتگوهای تلویزیونی ازدواج) : حجت الاسلام حسین دهنوی
مقدمه
ازدواج از نیازهای بنیادین بشر است که تکامل و رشد مادی و معنوی انسان را به همراه دارد. «آرامش و نشاط» و «محبت و رحمت» انسان در سایه ازدواج به کمال خود می رسد. انسان اگر هر آنچه را می خواهد در اختیار داشته باشد اما آرامش نداشته باشد زندگی برای او رنج آور خواهد بود. زندگی قرین با آرامش اهمیت بسیاری دارد تا جایی که خدا وقتی می خواهد یکی از مهمترین نشانه های خود را بیان کند به ازدواج اشاره می کند و می فرماید: « وَ مِن ءَایتِهِ اَن خَلَقَ لَکم مِن اَنفُسِکم اَزواجاً لِتَسکُنُوا الَیهَا و جَعَلَ بَینَکم مودهً و رحمهً اِنَّ فیِ ذَلِکَ لَاَیَتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرون» و از نشانه های او اینکه از[نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این [نعمت] برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است.
مقدمه:
مسلمان بودن ما به صورت خود آگاه یا نا آگاهانه ؛ به دست مسائلی سپرده شده که از اسلام فاصله گرفته ایم . اسلام همان اسلام هست که پیامبر گرامی ما ، حضرت محمّد مصطفی (ص) برای ما از جانب حق آورده و در آن خِلَلی وجود ندارد و خِلَلی نخواهد پذیرفت . پس مشکل از به کارگیری و مسلمان بودن ما می باشد که آنچنان با سنّت اسلام و امامان خود فاصله گرفته ایم که تا اسم ازدواج را از زبانی کسی می شنویم ، کتابی قطور از مشکلات و موانع به تحریر در می آوریم !! این مسائل به آداب و رسوم جاهلی و نفس پرستی و دنیا پرستی ما آدمیان بر می گردد و نمی توان با مشکلات پشت پرده ی ازدواج و نیرنگ و دورویی آدمیان این روزگار ؛ منکر این حقیقت شد . حال در این مبحث به برخی از مشکلات رایج و معمول ازدواج اشاره ای مختصر خواهیم داشت و من بابِ آن نیز راه حل هایی کوتاه ذکر خواهیم کرد .
خاطرات حاج آقا ، از عشق های دختر و پسر قبل از ازدواج :
خاطره اول :
دختر خانم که بعد چند سال عشق قبل از ازدواج به شکل مخفیانه حالا بعد از مدتها دعوا با خانواده ها بالاخره با دوست پسرش ازدواج کرده بود.
بعد از مدتی زندگی مشترک به مشاوره مراجعه کرده بود .ظاهر امر این بود که به خواسنه خودرسیده بود اما مدتی بعد از زندگی مشترک شوهر در دعوا زن را بارها به بادکتک گرفته بود که باید به من بگویی با چند نفر دیگر دوست بودی؟
خواهشا با عینک عقل ومنطق بخوانید!
یک داستان واقعی دیگر ...
فریبا با وجود آن که به عقد پسرخاله اش درآمده، به هنگام گردش با چند پسر دستگیر شده است. او با یکی از این پسرها ارتباط داشته است. وقتی به او می گویم تو که عقد کرده بودی، چرا با دیگران دوست شدی و چرا دست به این اعمال خلاف زدی؟ می گوید: پسرخاله ام به درد نمی خورد. می گویم: از کجا می دانی؟ می گوید: او فقط سرگرم کار است . از دنیا و لذت هایش چیزی سرش نمی شود.
با رشد طلاق در جامعه پدیده «بچه های طلاق» هم روز به روز بیشتر می شود. بچه هایی که معمولا به دلیل جدایی پدر و مادرشان همیشه از یک برچسب نامنصفانه رنج می کشند. برچسبی از ترحم، بی اعتمادی و نگاه از بالا که آنها را بیش از هر چیز رنج می دهد.
فرزندان طلاق به دلیل زندگی در یک فضای مشوش همیشه آسیب پذیری بیشتری دارند و از سوی دیگر، نداشتن یک الگوی سالم و منطقی از خانواده و روابط زن و مرد، خیلی وقت ها آنها را در زندگی آینده شان دچار تشویش می کند و زندگی مشترک را برایشان دشوار می سازد.